در نعت حضرت رسول (ص) (اثر شعله نیریزی)
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شعله نیریزی » آثار شعله نیریزی »
محمد، باعث ایجاد عالم چراغ محفل اولاد آدم طفیل هستى او جمله اشیا ز نورش، عالم ایجاد برپا کلید گنج رحمت، عقل اول به صورت مجمل و معنى مفصل جهان را علت غائى ایجاد زرایش کشور توحید آباد همه ذرات، از مه تا به ماهى به صدق قول او دارد گواهى نبودى...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شعله نیریزی » آثار شعله نیریزی »
محمد، باعث ایجاد عالم چراغ محفل اولاد آدم طفیل هستى او جمله اشیا ز نورش، عالم ایجاد برپا کلید گنج رحمت، عقل اول به صورت مجمل و معنى مفصل جهان را علت غائى ایجاد زرایش کشور توحید آباد همه ذرات، از مه تا به ماهى به صدق قول او دارد گواهى نبودى...
ورزش زورخانهای فارس
دانشنامه مشاهیر » پهلوانان و ورزشکاران نیریز »
از سابقهی وزش باستانی در نیریز اطلاع دقیقی در دست نیست ولی آنطور که گذشتگان نقل نمودهاند ورزش باستانی در این دیار کهن در زمان حکومت حاج زینالعابدین حاکم نیریز در سال 1241 هـ. ق از رونق خاصی برخوردار بوده است. علتش هم این بوده که اولاً حاکم وقت در قدرت و قوهی بازو یکی از دلاوران زمان خویش محسوب میشده، بهطوری که نقلشده سینی مسی را با تکیهبر بازوی خویش از وسط پاره مینمود. ثانیاً ایشان در فرصتهای...
دانشنامه مشاهیر » پهلوانان و ورزشکاران نیریز »
از سابقهی وزش باستانی در نیریز اطلاع دقیقی در دست نیست ولی آنطور که گذشتگان نقل نمودهاند ورزش باستانی در این دیار کهن در زمان حکومت حاج زینالعابدین حاکم نیریز در سال 1241 هـ. ق از رونق خاصی برخوردار بوده است. علتش هم این بوده که اولاً حاکم وقت در قدرت و قوهی بازو یکی از دلاوران زمان خویش محسوب میشده، بهطوری که نقلشده سینی مسی را با تکیهبر بازوی خویش از وسط پاره مینمود. ثانیاً ایشان در فرصتهای...
مسمط بهاریه در مدح و ستایش مولای متقیان علی (ع)
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » عمان نیریزی » آثار عمان نیریزی »
باز زنو زد بهار، خیمه به طرف دمن باز زنو یافت زیب، سبزه صحن چمن ز لاله و ضیمران، ز لادن و نسترن آید و آرد نسیم، شمیم مشک ختن و یا که بگسسته حور ز گیسوان تارها باز پراکند مشک، بنفشه اطراف جو باز برافروخت چهر، شقایق مشکبو باز زنو بىنقاب، گل به چمن کرد رو باز نسیم صبا، مى وزد از چار سو نهفته اندر به ناف، نافه تاتارها باز زنوروز جم، زمانه فیروز شد باز زمین، سبز بخت، ز فرّ نوروز...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » عمان نیریزی » آثار عمان نیریزی »
باز زنو زد بهار، خیمه به طرف دمن باز زنو یافت زیب، سبزه صحن چمن ز لاله و ضیمران، ز لادن و نسترن آید و آرد نسیم، شمیم مشک ختن و یا که بگسسته حور ز گیسوان تارها باز پراکند مشک، بنفشه اطراف جو باز برافروخت چهر، شقایق مشکبو باز زنو بىنقاب، گل به چمن کرد رو باز نسیم صبا، مى وزد از چار سو نهفته اندر به ناف، نافه تاتارها باز زنوروز جم، زمانه فیروز شد باز زمین، سبز بخت، ز فرّ نوروز...
ترجمه غزل عطار(اثرسید قطب الدین محمد حسینی نیریزی)
دانشنامه مشاهیر » عالمان و عارفان نیریز » سید قطب الدین محمد حسینی نیریزی » آثار سید قطب الدین محمد حسینی نیریزی »
ترجمه غزل عطار: ترجمه عربى غزلى از عطار است. برخى این اثر را ذیل قصیده عشقیه آورده اند، زیرا آن قصیده در ادامه ترجمه این غزل است. چنانکه قطب الدین خود در مقدمه این اثر اشاره کرده در عنفوان جوانى با شنیدن غزلى از عطار، مرغ جان او به پرواز در عوالم قدس درآمد و سالها بعد، قبل از سال 1145 ه . ق. آن را به نظم عربى ترجمه کرد. در مقدمه آن آورده است: امّا بعد...
دانشنامه مشاهیر » عالمان و عارفان نیریز » سید قطب الدین محمد حسینی نیریزی » آثار سید قطب الدین محمد حسینی نیریزی »
ترجمه غزل عطار: ترجمه عربى غزلى از عطار است. برخى این اثر را ذیل قصیده عشقیه آورده اند، زیرا آن قصیده در ادامه ترجمه این غزل است. چنانکه قطب الدین خود در مقدمه این اثر اشاره کرده در عنفوان جوانى با شنیدن غزلى از عطار، مرغ جان او به پرواز در عوالم قدس درآمد و سالها بعد، قبل از سال 1145 ه . ق. آن را به نظم عربى ترجمه کرد. در مقدمه آن آورده است: امّا بعد...
در مدح و ستایش پیامبر اکرم (ص)-(اثر شهاب نیریزی)
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شهاب نیریزی » آثار شهاب نیریزی » قصاید »
گشت جهان روشن ز جمال محمّد(ص) خیره شد آفاق در کمال محمّد ماه فلک را فروغ و منزلتى نیست در خم ابروى چون هلال محمّد مهر فروزان که نور بخش جهانى است سایه نشینى است در ظلال محمّد آنچه در این عالم است و عالم بالا نیست بجز نقشه خیال محمّد سرو چمن گو به خود مبال که...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شهاب نیریزی » آثار شهاب نیریزی » قصاید »
گشت جهان روشن ز جمال محمّد(ص) خیره شد آفاق در کمال محمّد ماه فلک را فروغ و منزلتى نیست در خم ابروى چون هلال محمّد مهر فروزان که نور بخش جهانى است سایه نشینى است در ظلال محمّد آنچه در این عالم است و عالم بالا نیست بجز نقشه خیال محمّد سرو چمن گو به خود مبال که...
در شکایت از روزگار و مذمت مردم زمان خود و گریز به مدح ظلّ السلطان(اثر شهاب نیریزی)
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شهاب نیریزی » آثار شهاب نیریزی » قصاید »
غلاما خیز و زین برزن سمندِ برق جولان را ز قید آخور آخر کن رها،پرنده عقبان را خرامان خِنگ ، زرین زین ،سوسن گوش، آهن پى هیونِ گورْساق، دیوچشم کوهْ کوهان را همان آهن سُمِ قاقُم دم صرصر تک گلگون ستاره میخ مه نعل مجرد پیک یکران را همان رَفرَف رو آهو دُوِ گیتى نورد من که گاه پویه...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شهاب نیریزی » آثار شهاب نیریزی » قصاید »
غلاما خیز و زین برزن سمندِ برق جولان را ز قید آخور آخر کن رها،پرنده عقبان را خرامان خِنگ ، زرین زین ،سوسن گوش، آهن پى هیونِ گورْساق، دیوچشم کوهْ کوهان را همان آهن سُمِ قاقُم دم صرصر تک گلگون ستاره میخ مه نعل مجرد پیک یکران را همان رَفرَف رو آهو دُوِ گیتى نورد من که گاه پویه...
شرح احوال و زندگینامه محمد حسن ضمیری
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » محمد حسن ضمیری »
حاج محمدحسن فرزند مرحوم حاج محمد، در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در محلهی زیرکان نیریز به دنیا آمد. پدر و اجداد وی همگی از حافظان و معلمان قرآن کریم بودند، بهطوریکه پدرش از همان دوران کودکی وی را با خود به جلسات مذهبی میبرد. او دورهی دبستان را در نیریز به پایان رساند و چون امکان تحصیل در شهرهای بزرگ برایش وجود نداشت، بهناچار در نیریز به کار کشاورزی روی آورد. در سال ۱۳۳۰ به خدمت سربازی رفت و...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » محمد حسن ضمیری »
حاج محمدحسن فرزند مرحوم حاج محمد، در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در محلهی زیرکان نیریز به دنیا آمد. پدر و اجداد وی همگی از حافظان و معلمان قرآن کریم بودند، بهطوریکه پدرش از همان دوران کودکی وی را با خود به جلسات مذهبی میبرد. او دورهی دبستان را در نیریز به پایان رساند و چون امکان تحصیل در شهرهای بزرگ برایش وجود نداشت، بهناچار در نیریز به کار کشاورزی روی آورد. در سال ۱۳۳۰ به خدمت سربازی رفت و...
در مناجات باریتعالی عزاسمه (اثر شعله نیریزی)
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شعله نیریزی » آثار شعله نیریزی »
خداوندا تو دانایى و بینا سمیعى و بصیرى و توانا همه ذرّات عالم، در سجودت دو عالم، ریزه خوار خوان جودت به بزم آفرینش صبح تا شام نهاده دست جودت سفره عام نشسته بر سر این خوان یغما چه مور از خاک و چه ماهى ز دریا خداوندا تو جان بخش جهانى ...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شعله نیریزی » آثار شعله نیریزی »
خداوندا تو دانایى و بینا سمیعى و بصیرى و توانا همه ذرّات عالم، در سجودت دو عالم، ریزه خوار خوان جودت به بزم آفرینش صبح تا شام نهاده دست جودت سفره عام نشسته بر سر این خوان یغما چه مور از خاک و چه ماهى ز دریا خداوندا تو جان بخش جهانى ...
چند نمونه از اشعار سلمان فروتنی
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » سلمان فروتنی »
غنچهی نورسته آن که بر قتلِ منِ خسته کمر بسته تویی آن که جان را سپرِتیغِ بلا کرده منم آن که پیمانِ مودّت همه بشکسته تویی آن که بر عهد تو همواره وفا کرده منم آن که خندان شده چون غنچهی نورسته تویی آن که از گریه به رُخ دجله رها کرده منم آن که از هر غم و دردی به جهان رسته تویی آن که عادت به غم و رنج و عنا کرده منم آن که بییادِ منِ دلشده بنشسته تویی آن که هر صبح و...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » سلمان فروتنی »
غنچهی نورسته آن که بر قتلِ منِ خسته کمر بسته تویی آن که جان را سپرِتیغِ بلا کرده منم آن که پیمانِ مودّت همه بشکسته تویی آن که بر عهد تو همواره وفا کرده منم آن که خندان شده چون غنچهی نورسته تویی آن که از گریه به رُخ دجله رها کرده منم آن که از هر غم و دردی به جهان رسته تویی آن که عادت به غم و رنج و عنا کرده منم آن که بییادِ منِ دلشده بنشسته تویی آن که هر صبح و...
سوال و جواب شیرین و فرهاد(اثر شعله نیریزی)
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شعله نیریزی » آثار شعله نیریزی »
یکى از زیباترین و دلکش ترین قسمت هاى این مثنوى "سوال و جواب شیرین و فرهاد" است که متأثر از مناظره "خسرو با فرهاد" در مثنوى خسرو و شیرین نظامى است و شاید بتوان گفت به همان زیبایى : "سوال و جواب شیرین و فرهاد" نخستین بار گفتا چیست نامت ؟ بگفتا گر قبول افتد غلامت بگفتا چیست آئینت به هستى؟ بگفت آئین و کیش بت پرستى بگفتا بت پرستیدن چه سود است؟ بگفت این مایه هر هست و بودست بگفتا...
دانشنامه مشاهیر » شاعران و سخنوران نیریز » شعله نیریزی » آثار شعله نیریزی »
یکى از زیباترین و دلکش ترین قسمت هاى این مثنوى "سوال و جواب شیرین و فرهاد" است که متأثر از مناظره "خسرو با فرهاد" در مثنوى خسرو و شیرین نظامى است و شاید بتوان گفت به همان زیبایى : "سوال و جواب شیرین و فرهاد" نخستین بار گفتا چیست نامت ؟ بگفتا گر قبول افتد غلامت بگفتا چیست آئینت به هستى؟ بگفت آئین و کیش بت پرستى بگفتا بت پرستیدن چه سود است؟ بگفت این مایه هر هست و بودست بگفتا...